ماجرای زردی آراد
پسر عزیزم بعد از اینکه تو دنیا اومدی مامان خیلی سختی کشید بعد از دو روز که از بیمارستان اومدیم خونه شب تا صبح تو نخوابیدی عزیزم آخه شیر مامان خیلی کم بود صبح با حال بد ودرد بخیه هام تو رو بردیم برای تست زردی که دکتر گفت تو باید بری توی دستگاه خلاصه توی بخش اطفال تهران کلینیک گذاشتنت توی دستگاه به مامان بیچاره ات هم یه کاناپه داده بودن که با بخیه ها و حال زار و نذار به عنوان همراه تو بیمارستان بمونه عزیزه گلم .چه روزای سختی داشتیم عزیزم ولی خدارو شکر که تو بعد از دو روز مرخص شدی راستی یادم رفت بگم که شب دوم مامانی یواشکی پیش من و تو توی بیمارستان موند که مواظب من و تو باشه که چشمت روز بد نبینه تا سوپروایزر بخش میومد مامانی باید می رفت قایم می...
نویسنده :
bahar
22:41
مهمونیه 10 روزه گی آراد
مهمونیه 10 روزگی آرادم پسر نازم که هنوزم شبا خواب نداشت و روزا خوش خواب بود روز13 خرداد به صرف ناهار تالار قصر ونوس http://niniweblog.com/images/smilies/other/other3/other3%20(78).gif ...
نویسنده :
bahar
22:36